پدر او فردی بود که در قبال خانواده اش، کوچکترین احساس مسئولیتی نمیکرد و مدام در حال خوردن مشروبات الکلی بود تا اینکه او روزی خانوادهاش را با سه فرزند ترک کرد و رفت و دیگر از او خبری نشد. بعد از رفتن پدر زندگی بر وین دایر و خانواده سخت شد. تا اینکه مادرش بهناچار او را به پرورشگاه سپرد. وین دایر دوران شیرین کودکی را در پرورشگاه سپری کرد. او کم کم در پرورشگاه بزرگ شد و در دوران نوجوانی و جوانی به سختی هم کار و هم تحصیل می کرد. او پله های ترقی را یکی پس از دیگری گذراند. او سخنران و نویسنده ماهری شد. از او اکنون کتاب های زیادی به جای مانده. او روزی تصمیم میگیرد پدر لاابالی خود را که او را سالها رها کرده بود پیدا کند. و انتقام سالها سخت را از او بگیرد.
درباره این سایت